باباشاه. وی یکی از معروفترین و زبردست ترین استادان خط نستعلیق نیمۀ دوم قرن دهم هجری بود. از زمان سلطنت شاه طهماسب تا دورۀ شاه عباس اول صفوی در عراق و خراسان در کتابت نستعلیق استاد مسلم شناخته شده است. گویند هشت سال در خدمت میرعلی هروی تعلیم خط گرفته است و اگر بیش زنده می ماند، از میرعلی و سلطان علی کم نمی ماند، و مسلم اینکه در کتابت از میرعلی هروی دست کم نداشته، و از سلطان علی مشهدی بیش بوده است، و میرمعز کاشانی مذکور که خود از استادان این خط است، خط باباشاه را از هیچ یک از اساتید این فن فروتر ندانسته است. بااینکه باباشاه در نزد هنرشناسان و بزرگان عصر منزلتی بسزا داشته، غالباً به انزوا می گذرانیده ولی سفرهایی به عراق و خراسان کرده و مدتی در بغداد اقامت گزیده، و همانجا درگذشته است. باباشاه گاهی شعر می گفته و حالی تخلص میکرده، و نظم رساله ای در تعلیم خط نیز به وی نسبت داده اند. وفاتش را میرزا حبیب سال 1012 هجری قمری و صاحب گلستان هنر 996 ضبط کرده اند. نمونۀ خط وی به شمارۀ 38 در کتاب نمونۀ خطوط خوش کتاب خانه سلطنتی از روی نسخۀ کتاب نصایح الملوک که موجود در آن کتابخانه است آمده است
باباشاه. وی یکی از معروفترین و زبردست ترین استادان خط نستعلیق نیمۀ دوم قرن دهم هجری بود. از زمان سلطنت شاه طهماسب تا دورۀ شاه عباس اول صفوی در عراق و خراسان در کتابت نستعلیق استاد مسلم شناخته شده است. گویند هشت سال در خدمت میرعلی هروی تعلیم خط گرفته است و اگر بیش زنده می ماند، از میرعلی و سلطان علی کم نمی ماند، و مسلم اینکه در کتابت از میرعلی هروی دست کم نداشته، و از سلطان علی مشهدی بیش بوده است، و میرمعز کاشانی مذکور که خود از استادان این خط است، خط باباشاه را از هیچ یک از اساتید این فن فروتر ندانسته است. بااینکه باباشاه در نزد هنرشناسان و بزرگان عصر منزلتی بسزا داشته، غالباً به انزوا می گذرانیده ولی سفرهایی به عراق و خراسان کرده و مدتی در بغداد اقامت گزیده، و همانجا درگذشته است. باباشاه گاهی شعر می گفته و حالی تخلص میکرده، و نظم رساله ای در تعلیم خط نیز به وی نسبت داده اند. وفاتش را میرزا حبیب سال 1012 هجری قمری و صاحب گلستان هنر 996 ضبط کرده اند. نمونۀ خط وی به شمارۀ 38 در کتاب نمونۀ خطوط خوش کتاب خانه سلطنتی از روی نسخۀ کتاب نصایح الملوک که موجود در آن کتابخانه است آمده است
اسم او میرزا غیاث الدین محمد خلف میرزا صدرا ولد میرمحمد باقر داماد و متخلص به اشراق است. بمصاهرت آقا جمال خوانساری مخصوص بوده است و علوم معقول و منقول کسب فرموده بصفات حسنه مسلم اهل زمان خود بوده در غلبۀ افاغنه به اصفهان درگذشته ترکیب بندی در منقبت گفته، اشعار دیگر نیز دارد این چند بیت منسوب به ایشان است: از ازل تا به ابد بینش هر بینایی همه یک بینش و در پردۀ بینایی تست جز تماشای جمال تو تماشائی نیست هر که حیران جمالی است تماشائی تست. (تذکرۀ ریاض العارفین ص 193)
اسم او میرزا غیاث الدین محمد خلف میرزا صدرا ولد میرمحمد باقر داماد و متخلص به اشراق است. بمصاهرت آقا جمال خوانساری مخصوص بوده است و علوم معقول و منقول کسب فرموده بصفات حسنه مسلم اهل زمان خود بوده در غلبۀ افاغنه به اصفهان درگذشته ترکیب بندی در منقبت گفته، اشعار دیگر نیز دارد این چند بیت منسوب به ایشان است: از ازل تا به ابد بینش هر بینایی همه یک بینش و در پردۀ بینایی تست جز تماشای جمال تو تماشائی نیست هر که حیران جمالی است تماشائی تست. (تذکرۀ ریاض العارفین ص 193)
میرزا داود اصفهانی، فرزند میرزا عبدالله متخلص به عشق از سادات اصفهان است اما به نام خود داود تخلص مینماید. سلسلۀ ایشان در دوران صفویه مشهور بودند و سلاطین صفوی مکرر با این خاندان وصلت داشته اند. میرزا داود داماد شاه سلیمان صفوی بود و بانواع کمالات موصوف. و دیری نیز تولیت و حکومت مشهد مقدس رضوی داشت. سلطان حسین صفوی مقام وزارت بدو تکلیف کرد، اما او نپذیرفت و در مشهد درگذشت. از اوست: بی تو از شعلۀ آه دل دیوانۀ ما سیل دودی شد و برخاست ز ویرانۀ ما. نگوید آنکه بداند چه گوید آنکه نداند بحیرتم که سراغ وصالش از که بگیرم. (ریاض العارفین ص 194). و نیز رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 17 و299 شود امام ظاهریه است. رجوع به داود ظاهری و نیز رجوع به داود بن علی بن داود بن خلف اصفهانی و خاندان نوبختی ص 119 و روضات الجنات ص 276 شود
میرزا داود اصفهانی، فرزند میرزا عبدالله متخلص به عشق از سادات اصفهان است اما به نام خود داود تخلص مینماید. سلسلۀ ایشان در دوران صفویه مشهور بودند و سلاطین صفوی مکرر با این خاندان وصلت داشته اند. میرزا داود داماد شاه سلیمان صفوی بود و بانواع کمالات موصوف. و دیری نیز تولیت و حکومت مشهد مقدس رضوی داشت. سلطان حسین صفوی مقام وزارت بدو تکلیف کرد، اما او نپذیرفت و در مشهد درگذشت. از اوست: بی تو از شعلۀ آه دل دیوانۀ ما سیل دودی شد و برخاست ز ویرانۀ ما. نگوید آنکه بداند چه گوید آنکه نداند بحیرتم که سراغ وصالش از که بگیرم. (ریاض العارفین ص 194). و نیز رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 17 و299 شود امام ظاهریه است. رجوع به داود ظاهری و نیز رجوع به داود بن علی بن داود بن خلف اصفهانی و خاندان نوبختی ص 119 و روضات الجنات ص 276 شود
ابن علی بن داود بن خلف اصفهانی. مکنی به ابوسلیمان فقیه ورع صالح فاضل متوفی به سال 270 هجری قمری و اول فقیهی است که رأی و قیاس را برانداخت و تنها کتاب و سنت را در احکام معتبر شمرد. و این مذهبی است از مذاهب فقهی و پیروان بسیار دارد که بنام داودیین و اهل ظاهر معروفند (از جمله ابن المغلس فقیه و منصوری ابوالعباس احمد بن محمد بن صالح و ابوسعید الرقی و حسن بن عبیدالنهربانی و ابن الخلال و ابراهیم بن احمد بن الحسن الرباعی و ابوالحسن حیدره و ابوالحسن عبدالعزیز بن احمد اصفهانی و محمد بن حرزی داود بن علی بن داود و ابن جابر ابواسحاق و غیرآنان). ابن الندیم از داود نزدیک صدوپنجاه کتاب در ابواب فقه و جز آن نام میبرد. (یادداشت مؤلف). مولد داود بغداد به سال 202 یا 201 و وفات او نیز ببغداد بوده است. مدت عمر وی را 64 گفته اند و وفات او را خواندمیر یکجا 269 و جای دیگر 297 گفته است و حمدالله مستوفی نیز متذکر قول اخیر شده و گفته که در 297 بعهد مقتدر خلیفه نماند اما هیچیک استوار نیست و طول حیات وی یعنی 64 سال نیز با هیچیک از سنوات تولد و وفات مذکور سازش ندارد. اصل وی را از کاشان نیز نوشته اند و مولدش را کوفه و منشأش را بغداد دانسته و گفته اند که از اسحاق بن راهویه و ابی ثور و اسحاق الحنظلی و پسران ابی شیبه و ابن نمیر و غیرهم سماع دارد و او را از متعصب ترین مردم نسبت به امام شافعی دانسته اند، در زهد و تقوی صاحب مقامات و کمالات و از تألیف دو رساله در مدح امام شافعی یادآوری کرده اند و گفته اند وی یکی از صاحبان تألیف در شروط است. کتاب الوصول فی معرفه الاصول و کتاب انذار و اعذار را از جملۀ مصنفات وی نام برده اند. ابن الندیم گوید کتاب احکام القرآن از اوست. ثعلب گفته است عقل داود از علمش فزونتر بود و بگفتۀ ابن خلکان وفات وی به سال 270 هجری قمری در بغداد رخ داده است ودر مقبرۀ شونیزیه یا سرای خودش مدفون گردیده. پسر وی ابوبکر محمد الظاهری صاحب کتاب زهره است در نوادرو ادب و لغت و غرایب عربیه و اشعار بلند و بر همان مذهب پدر رفته و ریاست علم در بغداد باو ختم شده است و گفته اند در مجلس وی چهارصد سبزطیلسان گرد می آمده اند از عقلاء ناس. داود ریاست مذهب ظاهریه داشت، مذهبی که بر ظواهر متشابهات قرآنی اکتفا میکرد و پیروان وی نیز بر آن طریقه رفته اند. رجوع به داودیه و نیز رجوع به مراجع ذیل شود: روضات الجنات ص 276 و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 208 و 289 و امتاع الاسماع ص 161 و معالم القربه فی احکام الحسبه ص 54 و ذکر اخبار اصفهان ج 1 صص 312- 313 و تاریخ گزیده چ اروپا ص 805
ابن علی بن داود بن خلف اصفهانی. مکنی به ابوسلیمان فقیه ورع صالح فاضل متوفی به سال 270 هجری قمری و اول فقیهی است که رأی و قیاس را برانداخت و تنها کتاب و سنت را در احکام معتبر شمرد. و این مذهبی است از مذاهب فقهی و پیروان بسیار دارد که بنام داودیین و اهل ظاهر معروفند (از جمله ابن المغلس فقیه و منصوری ابوالعباس احمد بن محمد بن صالح و ابوسعید الرقی و حسن بن عبیدالنهربانی و ابن الخلال و ابراهیم بن احمد بن الحسن الرباعی و ابوالحسن حیدره و ابوالحسن عبدالعزیز بن احمد اصفهانی و محمد بن حرزی داود بن علی بن داود و ابن جابر ابواسحاق و غیرآنان). ابن الندیم از داود نزدیک صدوپنجاه کتاب در ابواب فقه و جز آن نام میبرد. (یادداشت مؤلف). مولد داود بغداد به سال 202 یا 201 و وفات او نیز ببغداد بوده است. مدت عمر وی را 64 گفته اند و وفات او را خواندمیر یکجا 269 و جای دیگر 297 گفته است و حمدالله مستوفی نیز متذکر قول اخیر شده و گفته که در 297 بعهد مقتدر خلیفه نماند اما هیچیک استوار نیست و طول حیات وی یعنی 64 سال نیز با هیچیک از سنوات تولد و وفات مذکور سازش ندارد. اصل وی را از کاشان نیز نوشته اند و مولدش را کوفه و منشأش را بغداد دانسته و گفته اند که از اسحاق بن راهویه و ابی ثور و اسحاق الحنظلی و پسران ابی شیبه و ابن نمیر و غیرهم سماع دارد و او را از متعصب ترین مردم نسبت به امام شافعی دانسته اند، در زهد و تقوی صاحب مقامات و کمالات و از تألیف دو رساله در مدح امام شافعی یادآوری کرده اند و گفته اند وی یکی از صاحبان تألیف در شروط است. کتاب الوصول فی معرفه الاصول و کتاب انذار و اعذار را از جملۀ مصنفات وی نام برده اند. ابن الندیم گوید کتاب احکام القرآن از اوست. ثعلب گفته است عقل داود از علمش فزونتر بود و بگفتۀ ابن خلکان وفات وی به سال 270 هجری قمری در بغداد رخ داده است ودر مقبرۀ شونیزیه یا سرای خودش مدفون گردیده. پسر وی ابوبکر محمد الظاهری صاحب کتاب زهره است در نوادرو ادب و لغت و غرایب عربیه و اشعار بلند و بر همان مذهب پدر رفته و ریاست علم در بغداد باو ختم شده است و گفته اند در مجلس وی چهارصد سبزطیلسان گرد می آمده اند از عقلاء ناس. داود ریاست مذهب ظاهریه داشت، مذهبی که بر ظواهر متشابهات قرآنی اکتفا میکرد و پیروان وی نیز بر آن طریقه رفته اند. رجوع به داودیه و نیز رجوع به مراجع ذیل شود: روضات الجنات ص 276 و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 208 و 289 و امتاع الاسماع ص 161 و معالم القربه فی احکام الحسبه ص 54 و ذکر اخبار اصفهان ج 1 صص 312- 313 و تاریخ گزیده چ اروپا ص 805